جدول جو
جدول جو

معنی هشت گنج - جستجوی لغت در جدول جو

هشت گنج
(هََ گَ)
نام گنج های هشتگانه خسرو پرویز است که گنج عروس، گنج بادآورد، دیبه خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته، گنج خضرا، گنج شادآورد و گنج بار باشد. (برهان). علاوه بر آن گنج شایگان بوده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشت گوش
تصویر هشت گوش
کثیرالاضلای که دارای هشت ضلع باشد، مثمن، دارای هشت زاویه مثلاً ساختمان هشت گوش
فرهنگ فارسی عمید
(بِ هَِ تِ گَ)
بهشت معلوم. (برهان). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(بِ هَِ تِ گَ)
دارالملک افراسیاب. (برهان). نام شهری بوده در دارالملک افراسیاب. (ناظم الاطباء). از کتب تاریخی و ادبی ما برمی آید که در ’گنگ دژ’ در خوارزم (خیوه حالیه) واقع بوده است. در فصل 29 بند 10 بندهش آمده: کنگه دیز در طرف مشرق واقع است. چندین فرسنگ دور از دریای فراخکرت. در آبان یشت (اوستا) بندهای 54 و 57 دو بار نام ’کنگ’ یاد شده و یکبارنیز در زامیاد یشت بند 4 ’آنتر - کنگه’ آمده یعنی (اندر کنگ) این کوه غالباًدر شاهنامه ’بهشت’ گنگ نامیده شده. یوستی نویسد: ’بنظر میرسد این محل که چینیان نیز بنام کنگ می شناخته اند و یک قسم بهشت روی زمین ایرانیان محسوب میشده، بدست دسته ای از ایرانیان دروسط خاک توران در طرف شمال سیردریا برپا شده بود’ لابد همین گنگ است که برخی از شعرای ما آنرا بتخانه پنداشته و فرهنگها محل آنرا در ترکستان یا در چین قرارداده اند. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). در نزهه القلوب گوید موضعی است در مشرق که شب و روز در آن یکسان است و بعضی او را قبهالارض گویند. (رشیدی). نام شهری بوده که افراسیاب تعمیر کرده و دارالملک او بوده وآنجا را گنگ دژ نیز میگفته اند. چون کیخسرو و سپاه ایران بدنبال او بترکستان رفتند، او به گنگ دژ رفته بحفظ خود کوشید. (از آنندراج) (انجمن آرا) :
تضمین کنم بقافیۀ تنگ بیتکی
از شعرخویش کان بخوشی چون بهشت گنگ.
سوزنی.
ما را بهشت تست بکار و بکار نیست
سر برزدن ز خاک بهار و بهشت گنگ.
سوزنی.
گر طالب بهشت خدایی چرا نهی
دل بر نگار خانه چین و بهشت و گنگ.
سلاح الدین سگزی
نام قلعه ای است که ضحاک در شهر بابل ساخته بود. (برهان). نام قلعه ای است در شهر بابل و همانا منظور او گنگ دژهیخت (گنگ دژهوخت) بوده که بیت المقدس باشد. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
مرکّب از: هشت، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن، در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
به هندی لوف است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
دارای هشت زاویه مثمن، کثیرالاضلاعی که دارای هشت ضلع وزاویه باشد، مثمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت گنج
تصویر هفت گنج
((~. گَ))
از آهنگ های موسیقی قدیم ایران
فرهنگ فارسی معین